آن مرد با باران می‌آید.

معرفی کتاب آن مرد با باران می‌آید

رمان آن مرد با باران می‌آید با نثری روان و جذاب، داستانی درباره یک گروه نوجوان انقلابی است که محوریت اصلی آن زندگی یک پسر نوجوان بنام بهزاد است. بهزاد اگرچه در ابتدا پسر بی‌دل و جرأتی است اما گفتگو با برادر بزرگ‌تر و همینطور دوست شجاعش سعید، او را به یک انقلابی تبدیل می‌کند. این کتاب با توصیفاتی نغز و بیان شعارهای آن زمان، شما را به روزهای پایانی انقلاب می‌برد.

درباره نویسنده اثر آن مرد با باران می‌آید

وجیهه علی اکبری سامانی، در سال 1355 در تهران متولد شد. ایشان دانشجوی انصرافی رشته مامایی است و بخاطر علاقه شدید به نوشتن در رشته زبان و ادبیات فارسی خواند. وجیهه سامانی نویسندگی را از دوران ابتدایی و با همکاری مجله کیهان و مجله سروش آغاز کرد. ایشان در سال 1380 کار خود را بصورت حرفه‌ای در نشریات ادبی پیش‌گرفت و بخاطر علم و پشتکار، در سال 1385 به رتبه اول جشنواره مطبوعات وزارت ارشاد در بخش مقاله ادبی را از آن خود کرد.

بریده‌ای از اثر آن مرد با باران می‌آید

در بخشی از کتاب "آن مرد با باران می‌آید" اینطور می‌خوانید:

"...یکی از مأموران انتظامات راه‌رو، از سالن می‌دود بیرون و داد می‌زند: وای! خدا به دادمون برسه. تو کلاس‌ها هم رفتن و تمام قاب عکس‌های شاه رو شکستن!

به خودم که می‌آیم، اثری از یونس و سعید نمی‌بینم، به اطرافم نگاه می‌کنم؛ نمی‌بینم‌شان. ولی حتم دارم که دوباره کار خودشان است. عجب سرنترسی دارند این دوتا! از رو نمی‌روند. بعد از آن‌همه تهدیدهای اشکوری و غیبت دیروز، باز هم دیشب آمده‌اند اینجا، به خودم جرأتی می‌دهم و پاهایم را که مثل دوتکه سنگ به زمین چسبیده، حرکت می‌دهم و به سمتی می‌روم که جمعیت بیش‌تری از بچه‌ها آن‌جا جمع شده‌اند. از میانشان راه باز می‌کنم تا بتوانم اعلامیه روی دیوار را بخوانم:

ذژخیمان پهلوی، روز یکم آبان با دانش‌آموزان همدانی درگیر شده‌اند و ده ساعت تمام به روی آن‌ها تیراندازی کرده‌اند. تعداد زیادی از دوستان و هم‌رزمان بی‌گناه و بی‌دفاع ما، در این جنگ نابرابر در خون سرخ خود غلتیده‌اند و به شهادت رسیده‌اند."