رؤیای نیمه شب

کد محصول:
دسته: کتاب
مشخصات محصول:
  • نام کامل اثر
    :
    رؤیای نیمه شب
  • نویسنده
    :
    مظفر سالاری
  • انتشارات
    :
    کتابستان معرفت
  • نوبت چاپ
    :
    106
  • سال چاپ
    :
    1401
  • تعداد صفحه
    :
    280
  • قطع (اندازه)
    :
    رقعی
  • دسته بندی
    :
    داستان فارسی
... تومان
قیمت کل : ... تومان

معرفی کتاب رؤیای نیمه شب

اگر به دنبال کتاب عاشقانه‌ی جنجالی هستید کتاب رؤیای نیمه شب مناسب شما است. عشق پسر اهل سنت به دختر شیعه مذهب و راه وصال پرپیچ و خم، محوریت اصلی این داستان واقعی است. البته این داستان عاشقی در دل اتفاقاتی واقعی مربوط به تفرقه میان سنی مذهب‌ها و شیعه‌ها در حله نقل می‌شود که جذابیت آن را صد چندان کرده است.

به همین خاطر در سال 1382 با عنوان نیمه شبی در حله منتشر شد و بعد از اینکه به عنوان رمان برگزیده در ششمین دوره کتاب سال ولایت نامزد کتاب سال جمهوری اسلامی شناخته شد، به نام رؤیای نیمه شب تغییر کرد.

درباره نویسنده کتاب رؤیای نیمه شب

مظفر سالاری در سال 1341 در شهر یزد به دنیا آمده است. ایشان از جمله نویسندگانی است که از کودکی در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بوده است. ایشان بعد از اخذ دیپلم، برای یادگیری علوم دینی راهی حوزه‌ی علمیه قم می‌شود و به پشتیبانی قرآن و علم اهل بیت علیهم السلام، کار نویسندگی را که از کودکی برگزیده بود، ادامه می‌دهد. از آثار پرفروش دیگر این نویسنده می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • کتاب قصه‌های من و ننه آغا
  • داستان‌های رو به رو
  • شب صورتی
  • مرا با خودت ببر
  • دعبل و زلفا

بریده‌ای از اثر رؤیای نیمه شب

در بخشی از کتاب "رؤیای نیمه شب" اینطور می‌خوانید:

"...پدر بزرگ از پشت قفسه‌ها بیرون آمد و به گوشواره‌های زیبا و گران‌بها که من طراحی کرده و ساخته بودم، اشاره کرد. خوش‌حال شدم که آن را برای ریحانه انتخاب کرده بود؛ هر چند بعید می‌دیدم که مادرش زیر بار قیمت آن برود. گوشواره را بیرون آوردم و به پدر بزرگ دادم.

طراحی و ساخت این گوشواره، کار هاشم است. حرف ندارد!

مادر ریحانه گوشواره‌ها را گرفت و ورانداز کرد.

واقعا قشنگند، ولی ما چیزی ارزان‌قیمت می‌خواهیم.

مادر ریحانه گوشواره‌ها را روی مخمل گذاشت. با نگاهش گوشواره‌های قبلی را جست‌وجو کرد. پدربزرگ گوشواره‌های گران‌بها را توی جعبه‌ی کوچکی گذاشت. جعبه را به طرف مادر ریحانه سُراند.

از قضا قیمت این گوشواره‌ها دو دینار است.

در دلم به پدربزرگ آفرین گفتم. از خدا خواستم که ریحانه صاحب این گوشواره‌ها شود. قیمت واقعی‌اش ده دینار بود. یک هفته روی آن زحمت کشیده بودم... ‌"

[نظرات کاربران]