تحجّرگرایی
-
نام کامل اثر:تحجّرگرایینویسنده:محمد صادق حائری شیرازیانتشارات:معارفتعداد صفحه:236سال چاپ:1399نوبت چاپ:3قطع (اندازه):رقعیدسته بندی:مذهبیمتاسفانه محصول مورد نظر در حال حاضر موجود نیست.
معرفی کتاب تحجّرگرایی
کتاب تحجّرگرایی، مجموعهی سخنرانیهای حضرت آیتالله شیرازی در دانشگاه علوم اسلامی رضوی مشهد است که در سالهای 1367 و 1369 برای طلاب این مرکز ایراد کردهاند. این سخنرانیها دو محور کلی دارد؛ "پیوند علوم دینی با اخلاق" و "تحجرگرایی". استاد در ضمن مباحث به تفاوت ماهیت علوم دینی و سایر علوم و اقتضائات تحصیل علوم دینی و نیز برخی آفات آن، مثل تحجر و تعصب، اشاره میفرمایند. در این سلسله مباحث، مطالب ارزشمندی دربارهی جایگاه عرفان و فلسفه در اسلام بیان شده است و معظم له ادلهی مخالفان فلسفه و عرفان را نقد میکنند. این مباحث اخیر، شرح پیام امام خمینی به حوزه روحانیت است.
کتاب حاضر را دانشگاه علوم اسلامی رضوی در سال 1373 به زیور طبع آراسته است. اکنون، پس از سالیان دراز و بعد از اندکی تغییرات، دفتر نشر معارف آن را در ضمن مجموعهی آثار معظم له منتشر میکند. امید است مردم به خصوص طلاب گرامی از این اثر مفید بهرهببرند.
درباره نویسنده کتاب تحجّرگرایی
نویسنده محمد صادق حائری شیرازی معروف به محیالدین حائری شیرازی، در سال 1315 در شهر شیراز چشم به جهان گشود. پدر ایشان عبدالحسین زادهی کربلا و مادرش منسوب به صفیالدین اردبیلی است. ایشان تحصیلات خود را در مدرسه منصوریه، محمودیه و مدرسه آقا باباخان شیراز گذراندند. از سال 1335 به تحصیل حوزوی در شیراز مشغول شده و چندی بعد به قم مهاجرت کردند. از سال 1350 در مقام استاد به تدریس دروس اعتقادی و مباحث جامعهشناسی و تربیتی در حوزه علمیه پرداختند.
برخی از آثار مکتوب ایشان شامل:
- انسان الهی
- با علی در صحرا
- نحوه زمینخواری
- راه رشد
- نماز
- سلوک آهنین
بریدهای از کتاب تحجّرگرایی
در بخشی از کتاب تحجّرگرایی، اینطور میخوانید:
"...خورشید و زمین را در نظر بگیرید؛ در جاهایی از زمین، انواع موجودات زنده به چشم میخورند و در جاهایی هم هیچ موجود زندهای وجود ندارد. در قطب شمال هر چه هست مرگ است و مرگ. زندهای هم اگر برود میمیرد. جاهایی هم همهگونه موجودات هست؛ آبزیان، حیوانات خشکی، پرندگان و همه چیز بهوفور یافت میشود. این همه مظاهر حیات اگر اینجا و آنجا به چشم میخورد و این همه موجودات متنوع، آیا از خود زمین نشأت گرفته است؟ اگر از خود زمین است، منطقهی قطب هم که زمین است. پس چرا شرایط حیات را ندارد؟
از اینجا متوجه میشویم که این همه کمال، صرفا از زمین نیست؛ بلکه از چیزی دیگر است و آن، نور خورشید است. البته آب نقش خودش را دارد، حیاببخش است و هیچ موجودی بدون آن نمیتواند حیات داشته باشد یا به حیات خود ادامه دهد؛ اما اگر نور خورشید نباشد و حرارت ندهد و گرم نکند و یخها را ذوب نکند، خود همین آب، کشنده است. اگر آب در بدن موجود زنده یخ بست، همین آب کشنده میشود. این درختهایی که خشک میشوند، برخی به همین دلیل است که در فصل سرما آب درون آنها یخ میزند و آنها را تلف میکند و بعد خشک میشوند..."
[نظرات کاربران]