سحر و جادو
-
سخنران:استاد محمد شجاعیکارگاه:انسان شناسیتعداد جلسات:10دسته بندی:سلسله مباحث تفسیر قرآن... تومانقیمت کل : ... تومان
شناسه سحر و جادو
سحر و جادو اثر روی کسی نمیگذارد، مگر به اذن خدا. این طور نیست که جادو و سحر بتواند از ما سلب اختیار بکند، مگر این که خودمان زمینه اختیار را از خودمان سلب کرده باشیم. اگر هم سحر روی کسی اثر می گذارد، به خاطر این نیست که سحر قوی است، به خاطر این است که این شخص ضعیف است، یعنی خودش زمینه ایجاد تأثیر آن سحر و جادو را در خودش ایجاد کرده است. بنابراین باید بتوانید رابطه تان را با کسی که همه چیز در دست اوست و جلو همه تأثیرات بد را میگیرد، تقویت کنید.
🎤تعداد جلسات: 10
🎧 سلسله مباحث تفسیر قرآن
🎼 تولید محصول: -
عناوین برگزیده
سحر و جادو از منظر قرآن
داستان حضرت سلیمان بود و مسأله ساحران
حقیقت «سِحر و جادو» و راه دفع آثار آن
آیا سحر و جادو واقعیت دارد یا خرافه است!
جلسه چهارم 19/3/84
- سحر واقعیت دارد و دارای آثار هست، و یکی از آن آثار این است که: یُحَرِّقُونَ بِهِ بَینَ المَرءِ وَ زَوجِه. به وسیلۀ سحر رابطه زن و شوهر را خراب می کنند به هم می زنند.
- خداوند برای این که بندگانش خوش باشند، خوب باشند، راحت باشند، هدایت یافته باشند، آرام باشند، فرمول هایی را هم معین کرده، دستوراتی را داده که انسان با رعایت آن دستورها یک زندگی خوب خواهد داشت، چه از نظر معنوی، چه از نظر مادی، بعد این دستورات را توسط انبیاء (ع) فرستاده.
- شکر یعنی استفاده از نعمت یعنی این نعمت هدایت راه و فرستادن پیغمبر و امام، از آن می تواند خوب استفاده کند، با آن ها پیوند خوب برقرار کند، از نعمت قرآن، امام، فطرت، عقل، کتاب، و هدایت استفاده کند.
- انسان چون مختار است، خداوند اجازه داده که انسان با اختیارش راه را بپذیرد یا نپذیرد، توجه فرمودید، این اجازه را داده، برای هر انتخابی اثری خداوند تبارک و تعالی گذاشته، برای هر انتخابی، یک اثری گذاشته، بعد راه های مختلف را نشان داده می گوید هر کدام را که شما انتخاب کنید آن اثر را حتماً خواهید دید.
- شما هر رفتاری که انجام بدهید. هر انتخاب که بکنید و هر ارتباطی که برقرار کنید، یک قضا دارد یعنی اثردارد.
- همه چیز کاملاً ریاضی است، تمام چیزهای عالم ریاضی است، به محض این که شما انتخاب می کنید، یک قَدَری را، چه در امور مادی، چه در امور معنوی، قضایش همان لحظه سر شما می آید.
- گاهی وقت ها ما نوعی از تصمیم ها را در زندگی میگیریم که خداوند یک قدرهای خاصی، یک قضاهای خاصی را برای ما ایفا می کند. خدا هم برای بنده اش قضای بد نمی خواهد، هر چه که بشر انتخاب می کند، مال خودش است.
- اگر خداوند می گوید هر کس را بخواهد هدایت می کند، هر کس را بخواهد گمراه می کند، هر کس را بخواههد عزت می دهد هر کس را بخواهد ذلیل می کند، یا جادو و سحر اثر می گذارد مگر به اذن خدا، این به عنوان تابع نسبت به رفتار بندگانش عمل می کند.
- خدا معشوق عزیزی است که برای ما رسولانی را فرستاده که ما را پیش خدا ببرند، هر مقدار که به آن رسول ها اعتماد کنیم، باورشان داریم، یقینشان داریم و دستمان را به دستشان می دهیم و با آن ها راه می رویم، به خدا نزدیک می شویم، به هر مقدار که نافرمانی می کنیم، ناسپاسی می کنیم، قهر می کنیم، غفلت می کنیم، دستمامن را می کشیم، توقف می کنیم، پشت می کنیم، در هر حرکت ما توقف، کندی سرعت، یا خدای نکرده ، حرکت قهقرایی، صورت می گیرد.
- برای دوری از شرها و آفت ها سحر چند راه است. یکی صمیمیت و اصلاح رابطه با خدا است، اساساً خود شخص، قلباً با خدا در صلح و پیوند باشد.
- اگر شما در ارتباطت با دنیا، غم و غصه و پژمردگی و افسردگی داری می بینی مال این است که رابطه ات را با مسبب الاسباب (خدا) خراب کردی.
- وقتی شما با محور خلقت با قطب عالم آقا امام زمان رابطه ات ضعیف باشد، خوب در همه جا آسیب می بینی.
- یکی از کارهای مهم این است که اگر کسی واقعاً انس بگیرد با حق تعالی و با وجود مقدس امام زمان دائماً در کَنف هدایت او و حمایت او است، آسیبی به او نمی رسد.
- اگر اهل درخواست و دعا نباشید کسی به شما توجهی نمی کند، دعا اسلحۀ مؤمن است خیلی مهم است.
- انسان وقتی مضطر می شود، خیلی خوب دعا می کند.
- یکی دیگر از راه های باطل نمودن سحر، صدقه است.
- خیرخواهی هم خیلی مؤثر است در دفع شر. انسان خیرخواه باشد، آدم حسود جلب ضرر می کند برای خودش، به محض این که در وجود شما حسادت نسبت به کسی بیاید، بدخواهی بیاید، کِید بیاید، چاه کندن بیاید، توطئه بیاید. بنابراین انسان باید اساساً از بدخواهی، حسادت، بدبینی، سوءظن، شر رساندن به کسی، خودش را کنار بکشد
- بعد در کارها اگر می خواهید آسیب کسی نرساند، شری به شما نرسد، در کارها، خدا را در نظر داشته باشید، شرع را در نظر داشته باشید، برکت می آید، خدا را در نظر داشته باشید.
- ما می توانیم به راحتی آثار سویی که از سحر و جادو و بدخواهی دیگران، حُقه های دیگران، فریب های دیگران را برطرف کنیم.
- اگر بعداً چیزی سر ما آمد، شری از ناحیه کسی آمد با توجه به این که ما پناه بردیم به خداوند این برای ما خیر است، خیر محض است.
جلسه پنجم 2/4/84
- سحر بدون اذن خداوند تبارک و تعالی تأثیری ندارد و منظور از اذن خداوند را هم توضیح دادیم و این که اساساً چه بکنیم که این نوع چیزها بر فرض این که حالا در خارج تحققی پیدا کند در ما تأثیر نداشته باشد.
- خیر، نور، علم اگر از مرکز خودش صادر شود این طور نیست که همیشه در مکان مناسبی قرار بگیرد یعنی گاهی وقت ها هست که خداوند خیری را می فرستد، شخصی او را تبدیل به شر می کند یعنی نمی تواند با آن خیر ارتباطی برقرار کند که خیر ببیند بلکه ارتباطش با آن خیر برای او شر می شود.
- گاهی وقت ها نوری به سمت ما می آید این نور را به ما تبدیل به یک تاریکی و ظلمت و انحرافش می کنیم گاهی وقت ها هدایت از طرف خدا می آید آن هدایت را ما تبدیل به ضلالت می کنیم، علم هم همین طور است.
- گاهی خداوند چیزی را به ما تعلیم می دهد ما به جای آن که از آن چه که خداوند تبارک و تعالی به ما تعلیم داده استفاده درست کنیم همان خیری که خدا تعلیم داده می گیریم و با او گمراه می شویم پس فقط فاعلیت مهم نیست. قابلیت هم مهم است.
- ما غرق نور و هدایت هستیم. امّا برای این که این نور و هدایت در ما تأثیر بگذارد و ما را روشن کند، باید وضعیتمان را با آن نور و هدایت تنظیم کنیم.
- زمانی معلم بودن خدا به درد ما می خورد و قرآن بود علم و وحی بودن علم به درد می خورد که شاگرد و کسی که می خواهد آن را دریافت کند در خودش این آمادگی را برای جذب و هدایت داشته باشد. یعنی بتواند آن کتاب و هدایت را بگیرد و با آن نورانی شود.
- خیلی ها هستند می روند سر کلاس های عقیدتی، سر کلاس های اساتید خوب، درس های خوب، مطالب خوب، یا کتاب های خوب می خوانند، ولی به قساوت قلبشان چی می شود؟ اضافه تر می شود یعنی قسی تر می شوند، دورتر می شوند.
- شخص از اول که می رود پای آن درس باید همتش به این باشد که آن چه را که می شنود عمل کند یعنی به وزان شنیدن شدن هم صورت بگیرد اگر این نباشد شما هر چه که بروید پای درس مطالعه کنید، پای درس استاد بروید خیال نداشته باشید تحولی درونتان اتفاق بیفتد حالتان بدتر می شود خراب تر می شود.
- الان که ما در رحم هستیم به هیچ وجه خلقیات ما خیلی نمود ندارد. در رحم بچه هر طوری باشد هست فقط حیات دارد. مثل الان ما. ولی اگر یک کسی با بداخلاقی، باسوء ظن، با حسادت، با تکبر، با عجب، با ارادۀ خود بزرگ بینی متولد شد این ها هر کدام حضرت می فرماید چند قرن آخرتی باید در جهنم بسوزد تا صاف شود.
- کسی که می آید سر کلاس یا سر جلسه علمی یا یک کتاب را می خواند اگر خیال شدن را نداشته باشد، این نهایت بی حیایی و مسخره کردن خودش است.
- در حرکت به سمت آخرت و ابدیت ما وقتی می آییم در جلسات علمی چیزی می آییم یاد می گیریم باید توجه داشته باشیم که واقعاً چیزی که نباید داشته باشیم بگذاریم کنار.
- حسادتت، سوءظنت، بدبینی ات، تکبّرت، عجبت، بداخلاقیت، بددهنیت این ها گرفتار می کند آدم را با خودت ببری گرفتار می شوی نباید داشته باشی این جا.
- اگر شادی زندگی دنیا را هم بخواهیم باید بدانیم با بودن اخلاق بد نمی توانیم شاد باشیم.
- کسی که حسود است نه آرامش روحی دارد نه سلامت جسمی.
- . شما واقعاً اگر تعادل، آرامش و شادی را می خواهید باید چیزی که شایسته شما نیست سزاوار شما نیست که شما به عنوان انسان داشته باشید باید دورش کنید. باید متنفر باشید در درجۀ اول از آن صفات بد. تا زمانی که شما به مقام تنفر از بدی ها، گناهان آلودگی ها بداخلاقی ها نرسید به شادی و آرامش هم نمی رسید.
- انسان مجموعاً از شاکله خودش برداشت می کند یعنی سر سفره نفس خودش می نشیند می خورد. این گذشته اش هر چه باشد هر جوری تربیتش کردی هر جوری به او غذا دادی آن را برداشت می کنی.
- هیچ وقت شما نمی توانید با یک امر بیرونی یک شادی دائم و ماندنی برای خودتان بیاورید. ممکن است یک امر بیرونی بیاید و چند دقیقه و چند ساعت بتواند شما را سرحال نگه دارد بخنداند شادتان کند. ولی تا وقتی که درون تو مریض هست چه بسا از عوامل شادی بخش و آرامش بخش شما اضطراب دریافت کنید.
- آراستگی روح باید برای ما اهمیت داشته باشد یعنی این باید دغدغۀ ما باشد. یعنی واقعاً خجالت بکشیم اگر یک جا که نباید عصبانی شویم عصبی شویم شرممان بیاید.
- علم، کلاس رفتن، استاد دیدن، مطالعه کردن برای کسی خوب است که وقتی می خواند، می شنود، خیال داشته باشد که رشد کند. بخواهد حیثیت انسانی پیدا کند.
- همه باید از جهنم رد شوند تا برسند به بهشت. صراط در بهشت است.
- شما اگر گیرهای اخلاقی و معنوی داشته باشید و نمی توانید خودتان را اصلاح کنید، کافی است تصمیم به شدن داشته باشید یعنی بخواهید که بشوید، بخواهید که زشت نباشید، بخواهید باطن شما قشنگ باشد، آلوده نباشید، شب چند دقیقه به ماه و ستاره ها نگاه کنید. بعد یکدفعه نگاه می کنی که چقدر قدرت زیادی پیدا می کنید و خیلی از چیزهایی که نمی توانستید از آن بگذرید می گذرید.
- وقتی که تجلی خالق تو تجلی اصل تو به زیبایی است، به پاکی است، وقتی به چیز پاک نگاه می کنی حس می گیری که بخواهی پاک و قوی باشی. با آدم های خوب رفت و آمد می کنی، با آدم های قدرتمند رفت و آمد می کنی خودت هم می خواهی خوب و قوی می شوی.
- بگویم اگر تو بخواهی بشوی، تصمیم بگیری که آدم خوبی باشی، معلم، فرشته که نباشد شیطان هم باشد، کمکت می کند. برای همین هم شیطان بعضی ها در خدمتشان هست. یعنی شیطان تحریک می کند، فکر ایجاد می کند، این از این تحریک و فکر استفاده می کند می رود بالا.
- هدف اصلی خلقت شیطان این است که مانع ایجاد کند بدی ها را به تو یاد بدهد تا بتوانی خوبی ها را بفهمی.
- قتی خیال شدن داری، امّا وقتی تصمیم نداری آدم خوب باشی، آخرت و شدن، ابدیت، تولد و وفات را باور نکردی هر چه می آیی سر این کلاس ها، قرآن می خوانند، حرف می زنند، موعظه می کنند، فقط قساوت قلب پیدا می کنی.
- کی از شرایط مهم برای شدن، سر کلاس آمدن، درس خواندن و مطالعه کردن این است که واقعاً خود انسان تصمیم به شدن داشته باشد یعنی واقعاً بخواهد رشد کند بخواهد درونش را شکل قشنگی بدهد، بخواهد قدرتمند شود.
- اگرمعلم ما فرشته ها و خدا و پیغمبر هم باشند تا خودمان نخواهیم شدنی در کار نیست.
جلسه ششم 09/04/1384
- کسانی که به دنبال سحر و جادو و چیزهای مضر می روند این ها بهره ای در آخرت ندارند یعنی آن چه که می دهند و آن چه که دریافت می کنند برای آخرتشان مفید نیست.
- هر انتخاب و ارتباط و رفتار برای جنین نفس شما و کودک عزیز روان شما یک جذب ست. به محض این که شما انتخاب و ارتباط و رفتار را انجام می دهید تبدیل می شود نفستان به این چیز.
- در تمام ارتباطات تان: عقاید، رفتار، جذب – افکار – خیال – خواب – خوراک – وهم – لذّت – نفرت – محبت – عبادت، هر چی در آن شکل می گیرد. مجموعه ای باید شما را باید کاری کند که شما به محض این که متولّد شدید، وفات شما رسید، سالم برای بهره برداری برای بهشت متولّد شوید. شاد – شکل آن جا باشید – یعنی تمام وسایل مورد نیاز و تجهیزات را با خود برده باشید.
- شما با هر نگاه انتخاب می کنید. رفتار می کنید. جذب می کنید. با هر خیال – با هر فکر – با هر کلمه که از دهانت صادر می شود. همین طوری دائماً در حال شدن هستی یعنی ما یک سره داریم می شویم.
- حرکت ما در دنیا مثل حرکت جنین است. دائماً در حال شدن است. دائماً داریم می شویم. هِی داریم جذب می کنیم.
- ما تا باور نکنیم جنین هستیم در رحم دنیا، یعنی ماهیّت جنینی خودمان و ماهیّت روحی دنیا را باور نکنیم، دائماً در حال خودفروشی هستیم، در حالی که این فروش به ضرر ما تمام می شود. به نفع ما تمام نمی شود.
- خداوند می خواهد ما از طبیعت بفروشیم. به چی اضافه کنیم؟ به فطرت اضافه کنیم که مناسب با ساختار بهشت باشد.
- هر چیزی که از شما صادر می شود، جذبتان هم همان است. به قیمت برمی گردد به شما و شما شکل می گیرید و کسب می کنید. لذا هیچ انتخابی، هیچ ارتباطی، هیچ رفتاری مفت تمام نمی شود به پای شما.
- شما دست به هر انتخابی بزنید باید بها بپردازید. بها را هم از روحت از نفست باید پرداخت کنید.
- ظالم یعنی کسی که انتخابات را متناسب با آخرت انجام نداده رفتارهای منطبق با آخرت انجام نداده. رفتارهای منطبق با آخرت و بهشت را هم انجام نداده.
- هر وقت انتخاب – رفتار و ارتباط خلاف یک سیستم انجام شود ظلم می شود.
- شیطان دائماً در وجود ما است. اضطراب های زندگی آینده را برای ما ایجاد می کند.
- وقتی می خواهی ارتباط برقرار کنی اول حساب کن که جواب این ارتباط را می توانم بدهم یا نه؟ الان فکرش را بکن. بعد برو جلو، چون بروی جلو به محض این که این ارتباط برقرار شد و انتخاب کردی از نَفسَت کم می شود. از عمرت کم می شود.
- خودتان را به چیزی بفروشید که معادل آخرتی داشته باشد. عامل آخرتی داشته باشد. یعنی عمر، جوانی، ارتباط. انتخاب و رفتارتان باید عامل آخرتی داشته باشد. وای به حالتان دست به یک انتخابی بزنید که این انتخاب، آخرتتان را خراب کند
- ما نباید خودفروشی بکنیم. یعنی خودمان را به شغل، همسر، فرزند، زندگی، اتومبیل، رشته تحصیلی، محل زندگی، محل کار، لباس، خوراک و خیلی دیدنی ها و شنیدنی هایی بفروشیم که معادل آخرتی و ابدی برای ما نداشته باشد. چون ما فروختیم، خُسران می شود.
جلسه هفتم
- سحر و جادو واقعیت دارد یعنی میتواند منشأ اثر باشد. اما گفتیم که سحر و جادو و نه هیچ کار دیگری مثل دعا کردن، دعا نوشتن، مسائلی از این قبیل روی شخص تأثیر نمیگذارد مگر اینکه خواست خداوند باشد.
- خدا هیچ وقت اذن نداده که سحر و جادو، بستن یا مسائلی از این قبیل طلسمات روی کسی اثر منفی بگذارد و زندگی یک نفر را مختل کند خدا هرگز اجازه نمیدهد که جنها به سراغ انسانها بروند و بخواهند انسانها را اذیت کنند. این بیشتر تابع خود شخص هست که آیا واقعاً سحر را میپذیرد یا نه.
- اگر کسی ارتباطش با حق تعالی مناسب و خوب باشد هیچ نوع آسیبی نه از ناحیه جن، سحر، طلسمات، چشمزخم به او وارد نمیشود.
- به خودتان تلقین بد نکنید. به هیچ وجه. حتی اگر حوادث جنبههای منفی هم دارد چیزی که شما دوست ندارید اما تفأل کنید فال نیک بگیرید.
- معمولاً اعمال خارجی تابع نوع نگاه و افکار ماست.
- وقتی که از گذر روزگار و حوادث میترسی و دائماً برخورد منفی داری، خودت هم یواش یواش ناخودآگاه خوشت میآید اینطوری بشوی.
- کسی که با شکست، خدا و اهل بیت و ابدیت و مسبب الاسباب را نمیبیند و فقط این حادثهای که برایش اتفاق افتاده نگاه میکند این آدمی است که به طور طبیعی خودش در عمل یک کاری میکند که شکست بخورد در ازدواج، طلاق بگیرد طلاق بدهد حتماً دعوا بشود خود به خود خودش این شکلی شخصیتاً بار میآید.
- تمام حرفی که ما داریم میزنیم بخصوص در جلسه زیارت عاشورا این هست که تو اشتباه نکنی خودت را کوچک و ریز ببینی
- وقتی که خدا به تو فرصت داده که پیش او بروی یعنی خیلی بزرگی، وقتی که معصوم به تو اجازه داده که از او بخواهی که با او در دنیا و آخرت باشی یعنی هنوز جا داری که با آنها باشی در دنیا و آخرت یعنی خیلی بزرگی.
- اگر خودت را بیشخصیت ببینی در مقابل کسی و له ببینی، فقط دچار توهم شدی و تابع این توهمت هم رفتارهای ضعیفی از خودت بروز میدهی و زمینه را فراهم میکنی.
- سحر، طلسم، بستن، چشمزخم و مسائلی از این قبیل روی اینطور آدمها تأثیر زیاد دارد. آدمی که خودش روح ضعیف و آماده برای پذیرش یک همچین چیزهایی را دارد. چون همه اینها مقولههای تلقینی است.
- اگر شخصی قوی باشد روی او هیچی اثر نمیگذارد حتی اگر سحر حقیقی باشد.
- کسی که جهانیبینیاش، اعتقاداتش قوی است امکان ندارد که خدا را که منشأ اسباب و علل و مسبب الاسباب هست رها بکند اهل بیت را رها بکند بعد بخواهد خودش را تسلیم سحر و دعانویسی و طلسم دیگران بکند چون خیلی این چیزها ضعیف است.
- اکثر کسانی که شما میبینید دکان باز کردند دعانویس آدمهای بیسوادی هستند نه محقق هستند نه حدیث میشناسند نه اصلاً عربی بلد هستند.
- آن کسی که میخواهد دعانویسی کند باید خودش آدم خبرهای باشد یعنی باید متخصص این فن باشد بداند واقعاً یک دعای معتبری هست آمده.
- طلسم یعنی مانع کار یک نفر شدن، یک نفر را کاری بکنند که کارش جور در نیاید مثل همین بستن که میگوییم از مقوله طلسم است.
- خیلی وقتها نشناختن فرمولها مشکلاتی را برای ما درست میکند که ما شکستهای پیدرپی میخوریم بعد میگوییم که ما را بستند.
- الان مد شده هر کس هر غلطی و اشتباهی میکند و هر خطایی میرود به جای اینکه به حماقت و جهالت و هوای نفس خودش این قضیه را انتساب بدهد به یک امر بیرونی انتساب میدهد. چون راحت است فرافکنی است. یعنی به جای اینکه خودش را متهم و مقصر بداند چه کسی را متهم و مقصر میداند؟یک امر موهوم را.
- شما باید دقت کنید که هیچ وقت نباید مسبب الاسباب را نادیده بگیرید. با خدا باشید، توجه به خدا داشته باشید هیچ طلسم و دعا و چشمزخمی در شما اثر نمیگذارد.
- چشمزخم هم به این معنا هست که گاهی وقتها افراد یک امری یک کاری در چشمشان بزرگ میآید قابل توجه میآید بعد با این حالت تعجب و بزرگ به کار نگاه میکنند بعد میگویند این نحسی درون ما روی این تأثیر میگذارد یا نحسی درون شخص روی این کار تأثیر میگذارد.
- مقوله چشمزخم هم مثل مقوله سحر و جادو از تلقینات است.
- نفس یک آثاری دارد میتواند آنقدر بد باشد که روی یک نفر تأثیر منفی بگذارد یا یک نفر نفسش به قدری بد باشد که روی ما تأثیر منفی بگذارد من برای اینکه بتوانم جلوی این را بگیرم باید به قدرت خداوند و قدرت خودم پناه ببرم.
- این نوع شکستها را در ازدواج، تأخیر در ازدواج و... اینها را به سحر و جادو و بستن و مسائلی از این قبیل انتساب ندهیم. بر فرض یک درصد هم اگر باشد با دعا و صدقه اینها قابل رفع هست.
جلسه هشتم
موضوع کلی:
- سحر، جادو، طلسم، چشم زخم این ها واقعیت دارند و میزان و نوع تأثیرگذاری بر خود انسان بستگی دارد.
- هیچ اتفاقی نمی افتد مگر این که یک حساب و کتابی در آن است و این حساب و کتاب مربوط به خود انسان است یا فرد است یا فرد و یا اجتماع.
- دو دسته سنت است که در زندگی انسان اثرگذار است: سنت فردی، سنت اجتماعی. سنت های فردی نوع تصمیم گیری ها، انتخاب ها، ارتباط ها و رفتارهایی است که شخص در پیش می گیرد که این ها هر کدامشان قانون خاص خودش را دارد یک سلسله از سنت ها سنت های اجتماعی است یعنی از مجموع انتخاب ها، ارتباط ها و رفتار اجتماعی و جامعه ناشی می شود که محصولات خوش دامن گیر افراد می شود آثار بدش هم نصیب افراد می شود.
- ما در این سیستم ریاضی که خداوند خلق کرده با این دو سیستم حساب و کتاب روبه رو هستیم سنت ها و قوانین فردی و سنت و قوانین اجتماعی. بنابراین چیزی به اسم تصادف، بخت، شانس وجود ندارد چیزی هم جدای از زندگی انسان به نام تصادف وجود ندارد.
- ربّ یعنی مالک مدبر هم مالک این عالم است هم تدبر کنندۀ این عالم است.
- در مسئله ی فردی نوع تصمیم گیری های انسان، نوع غذایی که خورده شخصیتی که به هم زده و شاکله ای که دارد مجموعۀ تغذیه ایی که دارد شاکله اش را تشکیل داده این در نوع ارتباط ها انتخاب ها و رفتارهایش تأثیر دارد. و نوع انتخاب و ارتباط و رفتارها بازتاب خاص خودش را به شخصی دارد.
- خداوند برای همۀ بندگانش خوشبختی، سعادت، سلامت، رفاه، آسایش، شادی و آرامش در دنیا شادی و آرامش در آخرت را می خواهد.
- ما اگر خودمان در اثر جهالت یا پشت پا زدن به فرمول تخصصی که از ناحیه سازندۀ عالم یا متخصّصین معصوم دچار مشکلاتی شدیم این را به پای بخت و شانس و قسمت نگذاریم.
- سیستم های معنوی و اسباب علل معنوی مثل اسباب و علل مادی کار می کند. این هم در اختیار شماست. لذا شما باید از آن استفاده کنید.
- سختی هایش که گیر ما می آید مال این است که ما فرمول های آسایش را طی نمی کنیم، یاد نمی گیریم، عمل هم نمی کنیم.
- اگر به خاطر مسائل دینی کار الهی را تاخیر انداختی، یا انجام ندادی، یا سهل انگاری کردی، خدا در همان کار به شما ضرر می زند.
- مهم ترین کار ما این است که ریاضیات عالم را بشناسیم. کشف کنیم ریاضیات عالم را. ریاضیات عالم دو دو تا چهارتای معمولی که ما فکر می کنیم، نیست.
- مطالعات اسلامی و اخلاقی که می کنیم و مطالعاتی که روی اهلبیت می کنیم، یعنی کشف ریاضیات عالم، کشف ریاضیات حرکت از دنیا تا بی نهایت.
- نارضایتی پدر و مادر اثر وضعی دارد که در زندگی تان. همه حساب و کارتان هم درست باشد به محض این که پدر و مادر از شما برنجند، روی زندگی ات اثر وضعی می گذارد. این قاعده است.
- قاعده این است که اگر از عملتان، از معنویت، در اختیار دیگران گذاشتید، خداوند به شما علم و معنویت بیشتری می دهد.
- قاعده این است که اگر شما زکات پرداخت کردید، چه معنوی؛ چه مادی؛ در آن به شما خیر و برکت بیشتر می آید.
- قاعده این است که اگر امساک کردی، بخل ورزیدی، اونی هم که دارای، ازت گرفته می شود. قاعده این است که اگر شادی، اگر آرامی، اگر امنیت داری، اگر خوشبختی، این خوشبختی را با بقیه چکار کنی؟ تقسیم کنی. خوشبختی را فقط مال برای خودت نخواهی. آرامش را فقط برای خودت نخواهی. شادی را فقط برای خودت نخواهی. کانون گرم خانواده را فقط برای خودت نخواهی. اگر به فکر آرامش و رفاه دیگران هم بودی، خدا بیشتر به تو آرامش و رفاه و مال و برکت می دهد.
- . موفق ترین آدم ها در دنیا و در آخرت کسانی هستند که اطلاعات بیشتری از ریاضیات عالم دارند و این ریاضیات را مراعات می کنند.
- خوشبخت ترین آدم ها کسانی هستند که این ریاضیات دنیا را کشف می کنند، مطالعه در ریاضیات عالم می کنند و آن را عمل می کنند. اما ریاضیات عالم تخصصی است.
- ریاضیات عالم یعنی هفت دسته اطلاعات تخصصی هست تا همه راضیات عالم به دست انسان برسد. شناخت قبل از دنیا. شناخت بعد از دنیا. شناخت طبیعت، شناخت جسم، روح، ، رابطۀ جسم و روح و رابطۀ جسم و روح با طبیعت.
جلسه نهم
موضوع کلی:
- مردم زمان حضرت سلیمان (ع) این ظرفیت را نداشتند که با تعلیم فرشتگان الهی بتوانند با مسئله ی سحر به گونه ای معقول عمل کنند، ارتباط برقرار بکنند و جذابیت ها و بعضی از آثار غیر عادی سحر موجب شد که این ها به سمت آن جذابیت ها بروند و آن چه را که تکلیف و وظیفه شان هست را فراموش کنند.
- شما با هر چیزی که باطل باشد پیوند بخورید، هر چیزی که غلط باشد قبولش کرده باشید هر چیزی که حق نباشد باورش کرده باشید؛ برای شما گرفتاری می آورد.
- عده زیادی از خانمها وآقایان خوششان می آید که به دنبال سحرو جادو و بستن و باز کردن و طلسم و دعانویسی و مسایل این چنینی. خیلی ها هستند شهوت این کار را دارند. شهوت این را دارند که به آنها مراجعه بشود.
- فهم صحیح نمی گذارد انسان خودفروشی بکند. فهم صحیح نمیگذارد انسان خودش را به چیزی که قیمتش نیست، بفروشد. کسی که خودش را به چیزی که قیمتش نیست بفروشد، این آدم نفهمی است. علم حقیقی ندارد.
- فهم دُرست یعنی این که انسان مواظب باشد خودفروشی نکند. ببیند و بفهمد که قیمتش چیست و به کمتر از آن خودش را نفروشد.
- گاهی وقتها انسان خودش را به مخیّلات و موهومات می فروشد. یعنی مثلا تمام عمر این صرف یک سلسه امور موهومی می شود که هیچ مابه ازاء حقیقی ندارد.
- اینکه من تلاش بکنم که محبوب باشم اینکه شهرت پیدا بکنم یا اینکه مثلا فرض بفرمایید بعد از چهل پنجاه سال روی یک نفر را کم کنم. تمام عمرم این شده که مثلا خودم را به یک توانی برسانم که در اثر این توان مثلا بتوانم 4نفر را در یک مسابقه ی ورزشی بزنم زمین، فلان مِدال را بگیرم، فلان قهرمانی را بگیرم، فلان شهرت را داشته باشم. عمرم تلف شده به اینکه بروم جلوی دوربین مشهور بشوم. همه مرا بشناسند. همه مرا با انگشت نشان دهند. اینها را میگویند جز امور موهوم.
- شرایط بهشت شرایطی است کاملاً ریاضی و آن جا یک بدنی متناسب با بهشت، روحی متناسب با بهشت لازم دارید و اعضاء و جوارحی که حداقل بتواند از بهشت استفاده کند.
- حداقل نجات این است که شما جهنّم نروید. بروید بهشت یعنی بتوانید از شرایط زیستی بهشت استفاده کنید. هر چیزی که واقعاً در بهشت پذیرفته شده است، منطبق با شرایط زیستی بهشت است، می شود امر حقیقی و هر چیزی غیر از این باشد، می شود موهوم.
- گاهی وقت ها خیلی از چیزهای مقدس است که دوست داریم بهش برسیم، امّا چون دوست داریم و عاشقش هستیم می خواهیم بهش برسیم. نه این که چون یک اعتبار ابدی است. بنابراین نسبت بهش شهوت خاص پیدا می کنیم. ولی پیش خدا هم ارزش ندارد.
- تولد هر انسانی از رحم دنیا به آخرت چی هست؟ تنها است. هر کسی به تنهایی از این رحم متولد می شود، نوع تولدش براساس نوع آمادگی اش با برزخ هست. بنابراین فکر خودت باش فقط، از مقایسه کردن خودت با دیگران بیا بیرون، خودت را به تنهایی ببین و عاشق خودت باش.
- وقتی که من هدف خلقتم مشخص است یعنی معلوم است که کجا می روم، استانداردها و شرایط ثابت مرحلۀ بعد را باید خوب بفهمم. وقتی می خواهم خودم را به آنجا برسانم، دیگر به چیز دیگری فکر نمی کنم.
- اکثر کسانی که مومن هستند، به وجود شرک ایمان آورده اند، این است که ما ضمن اینکه خدا و معاد و آخرت را پذیرفته ایم امّا وقتی میخواهیم در عمل با دستورات الهی برخورد کنیم، می بینیم برایمان این که چه کسی می پسندد،چه کسی نمی پسندد، مُد هست، مُد نیست، این برای ما مهم است. برای همین این قدرت ما رادر انجام وظایف می گیرد.
- اگر کسی واقعاً آخرت را باور کرده باشد به هیچ وجه برایش رای، خوش آمدن این و آن مهم نیست.
- ما باید خیلی دقت کنیم بفهمیم که « من کیم » بعد انتخابات، ارتباطات، رفتارها را براساس من خودم انجام دهم. ولو کسی خوشش نیاید. اگر تو عاشق من خودت باشی، حقیقت خودت را بفهمی بعداً بخواهی کاری را انجام بدهی که اخلاقی است؛ زورت نمی آید و اذیّت هم نمی شوی.
- خودمان را درست معنا کنیم و به چیزی نفروشیم. معقوله فقط سحر نیست. ممکن است خیلی صور مقدس باشد که ما خودمان را به آن فروختیم. شما الان وظیفه ات هست بروی جبهه. طلبه وظیفه اش است برود جبهه. جبهه نمی رود، می رود حوزه علمیه، تفسیر می خواند، عرفان می خواند، دارد خودش را به تفسیر و عرفان می فروشد. به خدا نفروخته. سر از جهنم در می آورد.
- خدا از مؤمنین اموالشان را، جان هایشان را می خرد. به او بفروشید. اگر کمتر بفروشید؛ حماقت است، خسارت است، خسران است. حقّت است که هم در دنیا اضطراب داشته باشید و بدبخت باشی هم در کجا؟ هم در آخرت.
جلسه دهم
- بعضی ها قائل هستند که بخت از جانب خداست. مثل مسئله ای شانس.
- یکی از نوامیس الهی است به نام بخت و شانس، که امری است که عقل درکش نمی کند این مسئله را.
- ما دوتا چیز در عالم داریم: یکی بخت داریم یکی اسباب و علل طبیعی. اسباب و علل طبیعی همین است که در جهان در گروه مختلف با آن سر و کار داریم. بختی هم هست که مافوق آنها عمل می کند و می تواند عمل کند.
- دعا به هر حال یکی از اسباب الهی هست که خداوند عطا کرده، یعنی به بندگان خودش همان طور که اسباب مادی و طبیعی را عطا کرده دعا را هم به عنوان یک وسیله عطا کرده.
- دعا چیزی است که می تواند مؤثر باشد و بنده به هر مقدار که از این اسلحه استفاده کند در کارش موفق است. یعنی شما همان طور که می توانید از اسباب طبیعی استفاده کنید. مثلاً یک مادر برای زیبا شدن بچه اش سیب بخورد. می تواند دعا هم بکند. غیر از سیب خوردن دعا هم کند. این هم یکی از اسبابی است که تأثیر می گذارد. برای همین هر کسی بیشتر از این وسیله استفاده کند، خوب موفق تر است.
- دعا می تواند قضای الهی را هم برگرداند که اگر خداوند در رابطه با چیزی قضایی کرده باشد دعا می تواند برش گرداند. اینقدر نافذ است. به هر حال وسیله ای است سببی است در دست بندگان. خداوند گذاشته و هر کس می تواند از آن استفاده کند. هر چقدر بیشتر، بهتر.
- این هم یک کمال و هنر است که افراد بتوانند دعا کنند. شما اگر به دعاهای اهل بیت نگاه کنید می بینید که هیچ کس نمی تواند چنین دعاهایی کند. چیزهایی از خدا خواستند که به عقل هیچ انسانی نمی تواند خطور می کند که این چیزها را از خدا بخواهد. آنها به ما یاد می دهند که ما چه بخواهیم. هیچ کس به اندازه ی اهل بیت از وسیله دعا نمی توانستند استفاده کنند و نکردند.
- چیزی خیلی عالی در دعا هست که ما همیشه ما در دعا داریم یک چیزی می بینیم. ولو به اجابت هم نرسد. اصلاً اجابت دعا یکی از اثرات پایین دعا است. در خود دعا چیز دیگری است. یک مفهوم خیلی عالی تری است. یک مفهوم والایی است. انسان هیچ موقع در دعا ضرر نمی کند. همیشه در دعا دارد چیزی می گیرد؛ چه این انسان موجودی باشد که بُعد الهی اش غلبه داشته باشد؛ چه موجودی باشد که بُعد غیرالهی اش غلبه داشته باشد. در هر دو صورت، استفاده می تواند از آن بکند. یعنی بی خاصیت نیست.
- دعا چه مستجاب شود چه نشود در این دنیا چیزهایی نصیب انسان می شود که با هیچ چیز قابل ارزیابی نیست.