رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند
بنگر که تا چه حد است مکان آدمیت!
کمی نگرانکننده نیست؟… اینکه آدمیزاد میتواند برسد به آنجا که جز خدا را نبیند، و دلش، که مرکز تأمین آرامش و شادی اوست، جز به خدا، به کسی مشغول نباشد… و آن وقت به جرگۀ «لا خوف علیهم و لا هم یحزنون» بپیوندد.
نگرانکننده نیست؟… اینکه آدمیزاد به جایی میرسد که در پس تمام آنچه در پیرامونش میگذرد، میتواند خدا و دست پنهان او را ببیند و به حکمت نهانش در حرکت مهرههای شطرنج زندگیاش اعتماد کند؟
نگران کننده نیست؟… که خیلیها به چنین مقامی رسیدند و خیلیها خواهند رسید؛ اما ما هنوز دغدغۀ رسیدن به چنین وحدتی را نداریم، چه رسد به اینکه برای به دست آوردنش نقشه بکشیم، بدویم، بجنگیم و از کم و زیاد زندگیمان بزنیم تا بالاخره برسیم به مقام توحید و از بند عالم و آدم رها شویم!
مقام توحید چیست؟ چگونه میشود که دست بعضیها بدان میرسد و بعضیها تا پایان عمر، اندر خم کوچۀ «من» گیر میکنند و گیر میمانند؟
این مجموعه پنجرهایست روشن به سوی جهان آرام و رهای توحید.